پشت لپ تاپ که می نشینم کتفم تیر می کشد. از بس که پشت
این لعنتی نشته ام تمام رگ های گردن و شانه هایم گرفته. باز شروع می کنم. کارم را
از سر می گیرم. کار معمول و همیشگی. کارهای دانشگاه. پروژه این استاد، تمرین آن
استاد، اسلایدهای این درس. مدام آرزو می کنم وقتی پیدا کنم که کمی هم برنامه
بنویسم. کد بزنم و احساس کنم کار مفیدی انجام می دهم. کد زدن را دوست دارم. کار
قشنگی است. مسئله حل کردن را دوست دارم. با حل کردن یک مسئله شوق عجیبی برای بهتر کردن آن پیدا می کنم. خلاقیت آدمی را رشد می دهد و ذهن را تغذیه می کند. یک جور تمدد اعصاب بکر است. اما زمانی که خسته هستم هیچ چیز بهتر از
کتاب خواندن نیست. امروز دو تا امتحان داشتم. امتحان ها بدک نبودند ولی آن نتیجه
ای هم نشد که دلم می خواست. ظاهرا حالم خیلی بد است. دو روز است که وسایلم را جا می
گذارم. یک روز دسته کلید و روز دیگر کیف پولم را. هر موقع تحت فشار فکری هستم
اینطور می شم. خودم نمی فهمم چه دردم است. وقتی می بینم وسایلم را گم می کنم می
فهمم باز دارم خودم را بیچاره می کنم.
سهشنبه، دی ۱۹، ۱۳۹۱
چهارشنبه، دی ۱۳، ۱۳۹۱
شنبه، مهر ۰۸، ۱۳۹۱
جمعه، مهر ۰۷، ۱۳۹۱
دم اونایی که وقتی چیزی رو نمی دونند می گن نمی دونیم،گرم
اونایی که خودشونو انقدر بزرگ جلوه نمی دن که همه فکر کنند بی عیب و نقص اند
یا باعث بشن خودشون باورشون بشه که بی عیب و نقص اند!
دم اونایی گرم که دیگران رو به خاطر احساس ضعفی که نسبت به خودشون دارند، تحقیر نمی کنند
دم اونایی گرم که ضعف ها و ایرادهای خودشونو گردن این و اون نمی اندازند
دم تمام آدم های فهمیده و صلح طلب، گرم
پنجشنبه، مهر ۰۶، ۱۳۹۱
پروردگارا
با تمام خوبی ها و بدی هایم به پیشگاه تو آمده ام.
می دانم
می توانم بهتر از این باشم
اما بدون تو این راه، کوره راهی تاریک بیش نیست.
خدایا مباد از لحظه ای که گرفتار غفلت می شوم.
مباد از لحظه ای که مرا به حال خودم بگذاری.
خدایا
این توان و نیرو را به من بده
تا آنچه را که برای تحقق رویایم لازم است
پدید آورم
خدایا
خودت حامی و ناجی ام باش
تا عادت های زشت و مغایر با خواسته هایم را
تغییر دهم
خدایا
برای فرصت هایم از تو ممنونم
برای نسیم خنک صبحگاهی، پاییز برگ ریز
برای بوی باران و خاک نم خورده
برای تمام نعمت های نوید بخش عشق و امید
از تو سپاس گزارم
سهشنبه، مهر ۰۴، ۱۳۹۱
در ناامیدی بسی امید است
خداوند می فرماید:
"بنده ام من به هرچه بگویم باش، می شود. مرا در آنچه برایت قرار داده ام اطاعت کن، تا ترا چنان قرار دهم که به هرچه بگویی باش، بشود."
پروردگارا
اجازه نده که ناامیدان بر من چیره شوند و ایمانم را سست و ضعیف کنند.
خدایا
"مرا آن ده که آن به
و مگذار مرا
به که و مه."
چهارشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۹۱
خدایا
خدایا خداوندا
یا نجاتم ده یا مرا در بی خبری غرقه کن
خداوندا ناامیدی درد کشنده ای است که درمانش تنها نزد توست
خداوندا آگاهی از بی خبری و نادانی ام ذره ذره وجود مرا آب می کند
پس کی به دادم می رسی ای خدا؟
پس کی برایم می خواهی؟ کی برایم می خواهی که نجات پیدا کنم؟
خداوندا تحمل رویارویی با جهالتم را ندارم
ببین که می خواهم قدرت اراده ام را پیشرفت دهم و نمی توانم
می بینی چه ضعیف و ناتوانم؟
می بینی بدون تو هیچم؟
خدایا می خواهم آزاده باشم
کمکم کن
کمکم کن بتوانم قدرت فکر و تعقلم را گسترش دهم
کمک کن به اراده ام متکی باشم
من با زندگی یکنواخت می میرم
من می خواهم هر روز پیروزی ای بدست بیاورم و به آن افتخار کنم
من می خواهم امپراطوری کوچکم را هر روز وسعتی ببخشم
ای خالق زندگی و امید
ای رویاننده ی جوانه های سبز
زندگی ام را به سان آن نهالی قرار ده
که هر روز
فاصله ی خود را تا خورشید
کم و کمتر می کند
پروردگارا باشد که تو راهنما و حامی ام باشی
آمین
اشتراک در:
نظرات (Atom)