از زمانی که وارد مهد کودک میشوی تا زمانی که برای کار
وارد جامعه شوی، همیشه، این سوال پس ذهنت هست که میپرسد: "اونایی که شکل و
شمایل و تیپ و قیافه و لباس پوشیدنشون با ما فرق داره کی هستند؟"
نیازی به توضیح نداره که سائق جنسی قویترین غریزهی
بشره و البته به اندازهی خوردن و آشامیدن نیازی عادی و معمولی هستش اما عادی و
معمولی تلقی نمی شه. یک دلیلش هم اینه که پاسخ به این نیاز مسئولیتهای فراوانی رو
به دنبال خودش مییاره و کسی که به نیاز جنسیاش پاسخ میده باید قبلا از نظر
اخلاقی و عاطفی به شریکش متعهد شده باشه و عواقب و مسئولیتهای بعد از رابطهی
جنسی رو پذیرفته باشه.
بله، به همین دلیل سنتی به اسم ازدواج در جوامع قرار
داده شده تا اولا کودکان امروز زمانی که جوانان فردا شدند بتوانند به نیاز جنسی و عاطفی
خودشون پاسخ بدن و آرامش را پیدا کنند، ثانیا جامعه محل امنی برای زندگی باشه و
افراد مدام احساس تهدید و فشار جنسی نداشته باشند.
حالا میرسیم به بحث شیرین تفکیک جنسیتی! بله، این طرح
بسیار طرح خوبیه. چرا؟ خب برای اینکه هیچکس از اساس فکر ازدواج به سرش نمی زنه!
یعنی اصلا "پاسخ
به نیاز جنسی" آدمها
با پاکن تفکیک جنسیتی به طرز زیبایی پاک شده! آدمها اصلا حق ندارند نیاز جنسی
داشته باشند. چه معنی داره کسی بخواد ازدواج کنه و تشکیل زندگی بده؟ خدا از هوا تو
سبد برای هر کس شریک زندگی میفرسته. باور ندارید؟ دست به دعا بردارید. آها.
بردارید دیگه! منو نگاه میکنن.
هر چیزی که هدف درست و درمونی پشتش نباشه، محکوم به
نابودی است. آقایون و خانمهای سیاست مدار، هدف شما از تفکیک جنسیتی چیست؟
آیا کسی میتواند منکر هدف آفرینش شود؟ آیا کسی میتواند
بدون شریک زندگی به آرامش و به کمال انسانی برسد؟ آیا خداوند حوا را برای آرامش
آدم قرار نداد؟
لابد میپرسید تفکیک جنسیتی چه ربطی به ازدواج دارد؟ عرض
میکنم.
تمام سازمانها و جوامع ما تفکیک شده هستند. از مهد کودک
گرفته تا دانشگاهها. محل کار هم در حال جداسازی است. در پارکها هم دختر و پسر
باید با فاصله از هم روی نیمکت بنشینند. در ادامه مجالس و مهمانیها و عروسیها
(که در بسیاری موارد تفکیک شده هستند)، سینما، تئاتر، پارک، شهربازی، فروشگاهها، رستورانها،
مجتمعهای تجاری، مکانهای ورزشی هم از پیش جدا شده هستند، خیابانها، کوچهها،
پیادهروها و... هر جایی که امکان تلاقی دو جنس مخالف را به وجود میآورد، تفکیک
میشود. دختر و پسر از کودکی در چنین محیطی بزرگ میشوند. در ضمن بگویم که در مورد
روستا صحبت نمیکنم. قوانین روستا کاملا متفاوت هستند و جای مقایسه ندارد. دختر و
پسری که از کودکی در این محیط بزرگ میشوند هیچگاه جنس مخالف خود را به نحو سالمی
نمیبینند. بعد سن بلوغ دختر یا پسر نیاز جدیدی در خود میبیند که هیچ پاسخی برای
آن نمییابد. و این نیاز رشد میکند، رشد میکند و رشد میکند. و به جایی میرسد
که جوان برنا و رعنایی داریم که هنوز هم نمیداند اصلا ماهیت آن نیاز چیست چون کسی
در موردش صحبت نمیکند و صحبت کردن در مورد آن تابوشکنی خطرناکی است.
در نیتجه وارد چرخههای خطرناک میشود. فرد گرسنهای را
در نظر بگیرید که برای سیر کردن شکمش دزدی میکند. دزدی کردن کار خوبی نیست اما
اگر کسی پیدا میشد و این گرسنه را سیر میکرد، او دزدی میکرد؟
رابطههای پوچ و احمقانه از جمله آن چرخههای خطرناک
هستند که بسیاری از سر ناچاری و از فرط فشار جنسی و روانی وارد آن میشوند. لازم
است یادآوری کنم نیاز جنسی صرفا خود عمل سکس نیست، نیاز جنسی فراتر از این حرفها
است و شامل دریافت نوازش، محبت و آرامش هم میشود.
"در جامعهی
تفکیک جنسیتی شده، مردان تنوع طلب و زنان مرد ستیز میشوند و در نهایت هر دو
سرخورده و ناامید میشوند." –
دکارت
کاری با حرف دکارت ندارم. با یک نظر به جامعهی خودمان
میتوان دریافت که اوضاع از چه قرار است. جامعهای که هیچ آموزشی به شهروندانش نمیدهد.
جامعهای با تفکیک جنسیتی از خودش رد مسئولیت میکند. جامعهای در حقیقت ریشهی
ازدواج و تشکیل خانواده را میسوزاند، جامعهای فلج و درمانده میشود که آدمهایش
شاید بارها و بارها به نیازهای خود پاسخ میدهند اما چون راهشان غلط است هیچگاه آنچه
که میجویند نمییابند. کسی که در جامعه نمود خانواده را ندیده است، کسی که تصوری
از تعهد و مسئولیت ندارد، کسی که جنس مخالف خود را اصلا نمیشناسد، کسی که هر جا
رفته است جمع تفکیک شده بوده است و خانواده و عشق اعضای خانواده به یکدیگر را
ندیده است و فقط در ذهنش فرو کردهاند که هر جا جمع مختلط بود گناه و فساد آنجا
بیداد میکند و خودش هم همیشه مخفیانه و بدور از چشم پدر و مادر به پشت حصارهای
تفکیک جنسیتی سرک کشیده است تا جنس مخالف خود را بشناسد، این فرد چه بینشی از
ازدواج دارد؟ چه بینشی از خانواده و کانون مهر و عطوفت دارد؟ آیا این فرد کاری جز
سرکوب خود و نیازهایش را بلد است؟ آیا میتواند برای مسائل خود و خانوادهاش
راهکار پیدا کند به جای اینکه حذفشان کند؟ تازه اگر شانس بیاورد و بتواند در شرایط
جامعهی کنونی بالاخره ازدواج کند. قضاوت با شما. ما که میگوییم این راهش نیست.